رسالت عالمان دینی در همگرایی با عالم آل محمد(ص)
20 بازدید
موضوع: اخلاق و عرفان

مقام عالمیت

علما، عالمان دینی، عالم به زمانه و اهل علم همیشه در دنیای پوشیده از حقیقت و واقعیت بیرق داران مقدس، مشعل داران هدایت، کمال جویان معرفت و حافظان به کماله دین و مذهب بوده اند. حق نیز چنین است، که با علم بایست راه تعالی را همیشه روشن نگه داشت، مسیرهای ترقی پر از خس و خاشاک را باید زدود و برهوت جهل را به ضرورت بشکافت، تا روشنایی دانش و دانایی بدرخشد و عالِمی را به فراز و بلندای معرفت اللّهی بنشانند و در این تعالی جویی، بندگانی را به حق در شوق طریقه فطرت هدایتگر باشند....

در این زمانه پر تنش برداشت ها و شبهات، بیرق های دانایی را باید افراشت تا همیشه و همه گاه افراشته ماند، راه را باید فراغ داد، تا همگان در یک مسیر و یک هدف از پیش نوشته شده، که ورق ورق تاریخ پر فراز و نشیب بشریت بدان پرداخته و انبیا و اولیای الهی بدان مأمور بوده اند و گره به رسالت شان همی خورده، که گاه به بیرق داران آن مفتخرند و گاه به مدعیان پلشت شان شرمنده، که قرآن کتاب آسمانی و روایات معصومان(ع) مشحون از این نوع عبرت انسان ساز است....

مسلمانان به ویژه شیعیان، با داشتن امامان معصوم(ع)، عالمان ربانی و بزرگانی دانا و سترگ، که در درازنای تاریخ پر شکوه خویش، توانستند همواره بر صراط حق بپویند و بر جاده خورشید هدایت بمانند و بدرخشند و چلچراغ شبستان دین را از چهره کریه شبهات، مجهولات و خرافات بزدایند و جانانه در مسیر روشنای سیر إلی الله، معرفت الله و اخلاق الله را پیشانه نوشت خویش قرار دهند و در کوران خمودی و غنودی به اقتدار بدرخشند و مستمراً خواهند درخشید....

سپر دانایی و صفات والایی

در این برهه حساس، که شبهات، فتنه انگیزی و جدل های درون دینی از زبان و قلم نااهلان و دشمنان قسم خورده به ماننده دشنه بر پیکره و اعتقادات دین و مذهب به حق شیعه می کوفند، این علمای ربانی و عالمان دینی به علوم روز، همانند امامان(ع) خود در برابر جنبش های علمی زمانه خویش هستند، که با سپر دانایی و علمی، دین و مذهب را در برابر تیرهای زهرآگین شان محفوظ می دارند و مردمان شان را در ساحل امن کج باوری و زوال عقیدتی حفظ می کنند....

قرآن و آموزه های دینی، علما و عالمان دینی و اهل علم را با صفاتی بارز و خصوصیاتی هم تراز دین می شناساند، که باید مزین به این زیبایی های آرمانی، مکتبی و اکتسابی باشند، تا بتوانند پیشروی تأثیرگذاری در حفظ و اعتقادات مردمان شان را رقم زنند، به گونه ای که گفتار و کردارشان یکی و در جمیع جهات در کنار مردم قرار گیرند، که شاخصه های چنین عالمانی را در این نوشتار به اجمال برمی شماریم:

۱. خدا ترس و خشیت داشته باشند:«إِنَّمَا یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»، (فاطر، آیه ۲۸)؛

۲. همه امورات شان خدایی باشد:«وَ قَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیلَکمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا»، (قصص، آیه۸۰)؛

۳. قدرت تشخیص حق از باطل داشته باشند:«وَلِیعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّک فَیؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ»، (حج، آیه۵۴)؛

۴. حقیقت شناس و حق گوه باشند: «وَکذَلِک نُصَرِّفُ الْآیاتِ وَ لِیقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَینَهُ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ»، (انعام، آیه۱۰۵)؛

۵. سرّ نگه دار و دل شان مخزن اسرار مؤمنان باشد:«بَلْ هُوَ آیاتٌ بَینَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»، (عنکبوت، آیه۴۹)؛

۶. عدالت پیشه اند؛ ساده زیستند؛ الگوه پذیری از ائمه اطهار(ع) دارند؛ شجاع و با شهامت اند، که یک ویژگی از آن همه را امام صادق(ع) فرمودند: « اَلْعَدْلُ اَحْلی مِنَ الشَّهْدِ وَ اَلْینُ مِنَ الزُّبْدِ وَ اَطیبُ ریحا مِنَ الْمِسْک؛۱ عدالت از عسل شیرین تر و از سرشیر و کره نرم تر و از مشک مطبوع تر و خوشبوتر است.» چه زیباست، که عدالت را در معارف الهی و جامعه بشری در همه شئونات، ابعاد، حوزه های فکری، فرهنگی، سیاسی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و. .. آن قابل بحث، بررسی و اجرایش را در سطح کلان توجه قرار داد و به عنوان یک محور و بلکه ستون فقرات ملت ها، امت ها و هر جامعه ای دانست و در این راستا، توجه ویژه به پیشوای حاضر و ناظر و صاحب علم اولین و آخرین داشت و جامعه را برای پذیرش آن امام عصروزمان(عج) نیز مهیا نمود، که این مهم ها تنها و فقط از عهده همین علما، عالمان دینی و اهل علم برخواهد آمد.

زمانه علمی و جایگاه رفیع امام رضا(ع)

امواج علوم و دانش اقیانوس بی حد و حصر باب مدینه علم، در سینه امام اول شیعیان علی(ع) در جوش و خروش بود، شوربختانه زمانه اجازه نداد، تا این لؤلؤی علوم بیرون ریزد تا جان ها مجلس درّاک و پذیرای دانایش قرار گیرند، اما چه دشوار و سخت باورانه می فرمودند: « سَلّونی قَبل أن تَفقِدُونی!۲ از من بپرسید، پیش از آن که مرا از دست بدهید!» مردمان جهل زده و دنبال مطامع دنیا رونده، چه به دانایی و علم الهی علی(ع)؟!

بعد از فترت بنی امیه و جان گرفتن بنی عباس، دوره باقرین(ع) در تثبیت علوم و کرسی دانش هایی و درس آموختگانی شد، که مکتب جعفری(ع) را با پیشینه ای چون علم علی(ع) و پسینه ای هم چون عالم آل محمد(ص) جانی دیگر گرفت و تاکنون نیز بر تارک جهان روشنابخش محافل، مجالس و مجامع علمی می باشد....

پرتو نور

آفتاب عالم تاب وجود شمس الشموس، سریر ارتضا حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در (یازده ذوالقعده۱۴۳هـ.)پرتوافکن گردید، که در مهد عصمت و آغوش ولایت تربیت و نشو و نما یافت و از سرچشمه وحی و الهام، ادب و فضلیت آموخت تا به حد کمال رسید.

در وصف شخصیتی این امام رئوف(ع) آورده اند، که آن حضرت شب ها( قائم اللیل) به عبادت مشغول بودند و روزها(صائم النهار) روزه می گرفتند. به اندازه ای مهربان و کریم بود، که با غلامان و کنیزکان در یک سفره می نشست و احدی را به تندی صدا نمی زد و دائم دست گیری از فقرا و بینوایان را داشت و پنهانی صدقه می داد و کثیرالمعروف بود....

مرجعیت علمی امام رضا(ع)

زمانی که به القاب امام(ع) می رسیم، یک لقب مشعشع از القاب دیگر مشهور است و آن «عالم آل محمد(ص)»۳ می باشد. نقل شده است که امام کاظم (ع) به فرزندانش می فرمود: «برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد(ص) است.»۴ این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می باشد؛ جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، به ویژه علمای ادیان گوناگون انجام داد و در همه آنان با سربلندی تمام بیرون آمد. این توانایی و برتری امام، در تسلط بر علوم، یکی از دلایل امامت ایشان می باشد و با تأمل در سخنان امام(ع) در این مناظرات، کاملاً این مطلب روشن می گردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی تواند سرچشمه گرفته باشد.

در این مختصر، دوران زندگانی امام هشتم(ع) را در سه مقطع متفاوت، یعنی از شهادت پدرش، امام کاظم(ع) در (۱۸۳هـ) امامت را عهده دار شد و مدت امامت آن حضرت(ع) بیست سال (۱۸۳ - ۲۰۳هـ) بود، که با خلافت هارون الرشید(ده سال)، محمد امین (حدود پنج سال) و مأمون(پنج سال) هم زمان گردید، اشاره داریم، که عبارتند:

نخست، زندگانی زمان پدرش حضرت موسی بن جعفر(ع) و دوره قبل از امامت است، که از(۱۴۸هـ)آغازیده و تا(۱۸۳هـ) گذشته، که در این دوره، در محبط وحی و قرآنی مدینه طیبه با پدر بزرگوار و خاندان خویش زیست؛

دوم، زندگانی امامت، یعنی از(۱۸۳هـ) شروع شد و در مدینۀ الرسول(ص)، پس از پدر بزرگوارش مرجع انام و ملجأ مسلمانان و بیتش مرکز تجمع علما، فقها، فضلا و دانشمندان بود و سیل مردم معارف جو که به سوی مکه و مدینه می آمدند از اعلمیت، فضیلت، سخاوت و مکرمت مکتب تربیتی آن حضرت(ع) بهره مند می شدند؛

سوم، سفر به مرو(خراسان) و پذیرش ولایت عهدی بود، که در این مدت مظاهر ولایت تجلی کامل یافت و افق خلافت مأمون به نور مبارک ولایت روشن گردید و نورانی ترین دوران خلافت عباسی به شمار رفت.

آن گونه که آشکار است، این که مأمون شخصی دانشمند و عصر او حرکت فکری و ترقی گوناگون علمی بود، از این رو، ۳۳هزارنفر از عالمان علوی و عباسی را به مرو(خراسان) فراخواند و علمای یهود، نصارا و پیشوایان فرق مختلف اشاعره، معتزله، مرجئه، غالیه و. .. را نیز حاضر کردند و مجلس بزرگ مذاکرات و احتجاجات علمی با محوریت امام رضا(ع) قرار داشت و مأمون خود شاهد و ناظر مناظرات و مباحثات بوده و شخصاً از هر کس سؤالی می کرد، برخی عاجز از پاسخ بودند، که رو به اباالحسن امام رضا(ع) می کرد و می گفت: « ما أعلم أحداً أفضل مِن هذا الرّجل عَلی وَجه الأرض؛۵ هیچ کس اعلم و داناتر از این شخصیت بزرگ در روی زمین نیست.» که امام(ع) به سؤال های پاسخ مکفی و مدقق می دادند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت:

۱. کافی، ج۲، ص۱۴۸، ح ۱۵ و بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۹.

۲. نهج البلاغه، خ ۱۸۹.

۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۰۱.

۴. طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶۴.

۵. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۶۱.